_ghareev_
صبح
شمع ها به خاموشی رفتند .خورشید هنوز بیدار است.چشمانش رو به من. حضور داغش روصورتم.
+
نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۸۶ ساعت 22:51 توسط ص.ب |
خانه
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین نوشته ها
نوشتههای پیشین
بهمن ۱۳۹۴
شهریور ۱۳۹۲
فروردین ۱۳۹۲
مهر ۱۳۹۱
مرداد ۱۳۹۱
اردیبهشت ۱۳۹۱
فروردین ۱۳۹۱
بهمن ۱۳۹۰
آذر ۱۳۹۰
آبان ۱۳۹۰
مهر ۱۳۹۰
مرداد ۱۳۹۰
دی ۱۳۸۹
آبان ۱۳۸۹
مرداد ۱۳۸۹
خرداد ۱۳۸۹
اردیبهشت ۱۳۸۹
فروردین ۱۳۸۹
اسفند ۱۳۸۸
دی ۱۳۸۸
آبان ۱۳۸۸
مهر ۱۳۸۸
شهریور ۱۳۸۸
مرداد ۱۳۸۸
تیر ۱۳۸۸
خرداد ۱۳۸۸
اردیبهشت ۱۳۸۸
فروردین ۱۳۸۸
اسفند ۱۳۸۷
بهمن ۱۳۸۷
دی ۱۳۸۷
آذر ۱۳۸۷
آبان ۱۳۸۷
مهر ۱۳۸۷
شهریور ۱۳۸۷
مرداد ۱۳۸۷
آرشيو
BLOGFA.COM